6- شیعیان میگویند که وجوب تعیین امام به قاعده لطف الهی بر میگردد، و عجیب این است که امام دوازدهم آنها در کودکی پنهان شده و تا به امروز بیرون نیامده است! پس از امام شدن او چه لطفی به مسلمین رسیده است؟!
جواب سوال 6: دلایل غیبت امام زمان عبارت است از
چون که خداوندمتعال آن وجود مقدس را ازدیده ها پنهانى داشته است و افعال خدا هم با نهایت استحکام و بر طبق مصالح و حکم واقعى صادر مى شود، غیبت آن جناب را نیز علت و حکمتى خواهد بود، گرچه تفصیلش براى ما مجهول باشد.حدیث ذیل دلالت مى کند که : علت وسبب اساسى غیبت ،براى مردم بیان نشده و بجز ائمهء اطهار(ع) کسى از آن اطلاع ندارد.
بحار الانوار ج 52 ص 91
عبدالله بن فضل هاشمى مى گوید:امام صادق(ع) فرمود:حضرت صاحب الامر ناچار غیبتى خواهدداشت، بطورى که گمراهان در شک واقع مى شوند.عرض کردم: چرا؟فرمود: مأذون نیستیم علتش را بیان کنیم . گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود همان حکمتى که در غیبت حجتهاى گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب نیز وجود دارد. اما حکمتش ظاهر نمى شود مگر بعد از ظهور او، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست خضر(ع) براى موسی(ع) آشکار نشد جزهنگامى که مى خواستنداز هم جداشوند.اى پسر فضل! موضوع غیبت سرى است از اسرار خدا و غیبتى است از غیوب الهی.
چون خدارا حکیم مى دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش ازروى حکمت صادرمى شود، گرچه تفصیلش براى ما مجهول باشد از حدیث مذکور استفاده مى شود که علت اصلى و اساسى غیبت بیان نشده است، یا براى اینکه اطلاع برآن صلاح مردم نبوده یااینکه استعداد فهمش را نداشته اند.
در احادیث، سه حکمت براى غیبت بیان شده است:
فایده اول: امتحان و آزمایش است. گروهى که ایمان محکمى ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانى که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطهء انتظار فرج و صبر برشدائد و ایمان به غیب ارزششان معلوم شود و به درجاتى از ثواب نائل گردند.موسى بن جعفر(ع) فرمود: هنگامى که پنجمین فرزند امام هفتم غائب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسى شما را از دین خارج کند.اى پسرک من! براى صاحب الامر ناچار غیبتى خواهدبود، به طوریکه گروهى از مؤمنین از عقیده برمى گردند. خدا به وسیلهء غیبت، بندگانش را امتحان مى کند
. قال موسى بن جعفر علیه السلام: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فى ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنى انه لا بد لصاحب هذاالامر من غیبة حتى یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هى محنة من الله امتحن الله بها خلقه ــ بحار ج 52 ص 113.
فایده دوم: به وسیلهء غیبت از بیعت نمودن با ستمکاران محفوظ مى ماند.
حسن بن فضال مى گوید: على بن موسى الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را مى بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم(امام حسن عسکری) در جستجوى امام خود همه جا را مى گردند اما او را نمى یابند. عرض کردم : چرا یابن رسول الله؟ فرمود: براى اینکه امامشان غائب مى شود. عرض کردم: چرا غائب مى شود؟ فرمود: براى اینکه وقتى با شمشیر قیام نمود بیعت احدى در گردنش نباشد
. بحارالانوار ج51 ص 152
فایده سوم: به وسیله غیبت از خطر قتل نجات مى یابد.
زراره مى گوید: حضرت صادق(ع) فرمود: قائم باید غائب شود. عرض کردم! چرا؟ فرمود: از کشته شدن مى ترسد (امام غائب نیز مانند پدرانش از کشته شدن در راه دین باکى نداشته و ندارد، لیکن در عین حال، کشته شدنش به صلاح جامعه و دین نیست. زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت مى نمودند امام دیگرى جانشینش مى شد، ولى امام زمان اگر کشته شود جانشینى ندارد و زمین از حجت خالى مى گردد. در صورتیکه مقدر شده است که عاقبت، حق بر باطل غالب شود و به واسطهء وجود مقدس امام دوازدهم، دنیا به کام حق پرستان گردد )، و با دست به شکم خود اشاره کرد .
امام غایب چه فایده ای دارد ؟
جواب : امام منحصر به اینها نیست بلکه فوائد دیگرى نیز وجود دارد که در زمان غیبت نیز مرتب است از جمله، دو فائده ذیل را مى توان شمرد:
اول: وجود مقدس امام، غایت نوع وفرد کامل انسانیت و رابطهء میان عالم مادى و عالم ربوبى است. اگر امام روى زمین نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد.اگر امام نباشد خدا به حد کامل شناخته و عبادت نمى شود. اگر امام نباشد رابطهء بین عالم مادى و دستگاه آفرینش منقطع مى گردد. قلب مقدس امام به منزلهء ترانسفورموتوریست که برق کارخانه را به هزاران لامپ مى رساند. اشراقات و افاضات عوالم غیبی، اولا برآینه پاک قلب امام و به وسیله او بردلهاى سایر افراد نازل مى گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربى نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در ترتب این آثار تفاوتى ندارد.آیا بازهم مى شود گفت: امام ناپیدا را چه نفعى است؟! گمان مى کنم شما این اشکال را از زبان کسانى مى گوئید که به حقیقت معناى ولایت و امامت پى نبرده و امام را جز یک مسئله گو و جارى کنندهء حدود نمى داند ، در صورتى که مقام امامت و ولایت از این مقامات ظاهرى بسیار شامختر است.
امام سجاد(ع) فرمود: ما پیشواى مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنین و رهبر نیکان و صاحب اختیار مسلمین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم چنانکه ستارگان امان اهل آسمانند. به واسطهء ماست که آسمان بر زمین فرود نمى آید مگر وقتى که خدا بخواهد. به واسطهء ما باران رحمت حق نازل و برکات زمین خارج مى شود . اگر ما روى زمین نبودیم اهلش را فرو مى برد وآنگاه فرمود: از روزى که خدا آدم را آفریده تا حال هیچگاه زمین از حجتى خالى نبوده است ولى آن حجت، گاهى ظاهر و مشهور و گاهى غائب و مستور بوده است، تا قیامت نیز از حجت خالى نخواهد شدو اگر امام نباشد خدا پرستش نمى شود.
سلیمان مى گوید عرض کردم: مردم چگونه از وجود امام غائب، منتفع مى شوند فرمود: همانطور که از خورشید پشت ابر انتفاع مى برند .
.عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده على بن الحسین علیه السلام قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله على العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغرالمحجلین و موالى المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنایمسک السماء ان تقع على الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لولا ما على الارض منالساخت باهلها . ثم قال: ولم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلوالارض الى ان تقوم الساعة من حجة ولولاذلک لم یعبدالله . قال سلیمان: فقلت لجعفرالصادق علیه السلام کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب. ینابیع المودة ج 2 ص 217.
در این حدیث و چندین حدیث دیگر، وجود مقدس صاحب الامر و انتفاع مردم از وی، تشبیه شده به خورشید پشت ابر و انتفاع مردم از آن. وجه تشبیه از این قرار است: در علوم طبیعى و فلکیات ثابت شده است که خورشید مرکز منظومهء شمسى است، جاذبه اش حافظ زمین وآن را از سقوط نگه مى دارد. زمین را بدور خود چرخانده شب وروز و فصول مختلف را ایجاد مى کند. حرارتش سبب حیات و زندگى حیوانات و گیاهان و انسانیت و نورش روشنى بخش زمین مى باشد در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت ابر، تفاوتى وجود ندارد. یعنى جاذبه و نور و حرارتش در هر دو حال موجود است، گرچه کم و بیش دارد.هنگامى که خورشید در پس ابرهاى تیره پنهان است یا شبانگاه،جهال گمان دارند که موجودات از نور و حرارت خورشید بى بهره اند، در صورتى که سخت در اشتباهند، زیرا اگر دقیقه اى نور و حرارتش به جانداران نرسد یخ زده هلاک مى گردندو به برکت تأثیرات همان خورشیداست که ابرهاى تیره پراکنده مى شوند و چهره حقیقى آن نمایان مى گردد.
وجود مقدس امام هم خورشید و قلب عالم انسانیت و مربى و هادى تکوینى اوست و در ترتب این آثار، بین حضور وغیبت آنجناب تفاوتى نیست. از دوستان عزیزم تقاضا مى کنم بحث چند جلسه قبل را که درباره نبوت عامه و امامت بود . در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آنرا مرور کنند، تا به حقیقت معناى ولایت پى ببرند و مهم ترین فائدهء وجود امام را دریابند و بفهمند که نوع بشر هم اکنون هرچه دارد به برکت وجود همان امام غائب است.
ممکن است بگویید: درصورتى که شرائط عمومى مساعد ظهور امام زمان نیست پس کوشش نمودن در این راه سخت و پرخطرچه سودى براى ما دارد؟! اما باید بدانید که همت مسلمین نباید محدود به جلب منافع شخصى باشد، بلکه وظیفهء هر فرد مسلمان است که در راه اصلاح امور اجتماعى جمیع مسلمین و حتى عموم جهانیان کوشش کند. جدیت در راه رفاه عمومى و مبارزهء با بیدادگرى از بزرگترین عبادات به شمار مى رود.
بازهم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایى نمى رسد و اصولاً من چه گناهى دارم که از فیض دیدار امام محروم شده ام؟!
در جواب مى گویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومى وآشنانمودن جهانیان با حقائق اسلام و نزدیک شدن به هدف مقدس امام زمان کوشش کنیم وظیفهء خودمان را انجام داده ایم و در مقابل، به ثواب بزرگى نائل مى شویم و جامعه انسانیت را گرچه یک قدم باشد، بسوى هدف نزدیک نموده ایم که ارزش اینکار بر دانشمندان پوشیده نیست. لذا در روایات زیاد وارد شده که انتظار فرج یکى از بزرگترین عبادات است.
. بحارالانوار ج 52 ص 122-150.
فائده دوم: ایمان به مهدى غائب و انتظار فرج وظهور امام زمان مایهء امیدوارى و آرامش بخش دلهاى مسلمین است واین امیدوارى یکى از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت در هدف مى باشد.هر گروهى که روح یأس و نا امیدى خانهء دلشان را تاریک نموده باشد وچراغ امید و آرزو در آن نتابد،هرگز روى موفقیت را نخواهند دید.
آرى اوضاع آشفته و اسف بار جهان وسیل بنیان کن مادیت و کسادى بازار علوم ومعارف و محرومیت روز افزون طبقهء ضعیف و توسعهء فنون استعمار و جنگهاى سرد وگرم و مسابقهء تسلیحاتى شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان بشر را مضطرب کرده است به طوریکه ممکن است گاهى در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید نمایند.
تنها روزنهء امیدى که براى بشر مفتوح است و یگانه برق امیدى که در این جهان تاریک جستن مى کند همان انتظار فرج و رسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهى است. انتظار فرج است که قلبهاى مأیوس و لرزان را آرامش بخشیده مرهم دلهاى زخمدار طبقهء محروم مى گردد. نویدهاى مسرت بخش حکومت توحید است که عقائد مؤمنین را نگهدارى نموده در دین پایدارشان مى کند.ایمان به غلبهء حق است که خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وادار نموده است.استمداد از آن نیروى غیبى است که انسانیت را از سقوط در وادى هولناک یأس و ناامیدى نجات مى دهد و در شاهراه روشن امید و آرزو وارد مى کند.
7- شیعیان حدیثی ساختهاند که در آن آمده است: «لعنت خدا بر کسی باد که در لشکر اسامه شرکت نکرد و از آن باز ماند، آنها با ساختن این حدیث میخواهند بر عمر لعنت بفرستند!اما فراموش کردهاند که آنها باید دو چیز را ثابت کنند.
أ - یکی اینکه علی از شرکت در لشکر اسامه باز نمانده است، و اگر باز نمانده و شرکت کرده پس او به امامت ابوبکر اعتراف کرده است؛ چون او راضی شده که سرباز فرماندهی باشد که ابوبکر او را تعیین کرده است!
ب – یا اینکه بگویند علی در لشکر اسامه شرکت نکرده است، پس علی مشمول دروغی میشود که ساختهاند!
جواب سوال 7: شیعیان همچین چیزی نساخته اند بلکه این در کتب معتبر خودتان است. ضمننا این ابوبکر نبود که دستور تشکیل سپاه اسامه را داد بلکه رسول الله بودند و و همچنین ابوبکر فرمانده سپاه در ان جنگ نبود.بلکه اسامه 18 ساله فرمانده جنگ بود.البته دلیل کار پیامبر هم معلوم است و عبارت است از اینکه مدینه از کسانی که رسول الله(ص) می دانستند با خلافت امام علی (ع) مخالفت می کنند خالی شود و نیز اینکه ریش سفیدی هیچ فضیلتی نه در فرماندهی دارد نه در خلافت. و نکته بعدی هم این است که حضرت علی در سپاه اسامه نبود و رسول الله به ایشان دستور داده بودند که کنار ایشان بمانند.
و در رابطه با لعن رسول اکرم نسبت به از متخلفین جیش اسامه هم در منابع شیعه زیاد هست در منابع اهل سنت هم برخی از بزرگان و استوانهای علمی اهل سنت مثل آقای شهرستانی در کتاب ملل و نحل جلد اول ص 129 چاپ بیروت و در چاپ دار المعرفه جلد اول ص 23 در چاپ قاهره ص 13 . در اینجا شهرستانی میگوید:
جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه
سپاه اسامه را مجهز کنید خدا لعنت کند هر کس را که از سپاه اسامه تخلف کند
آقای سید شریف جرجانی از استوانههای کلامی اهل سنت هست در کتاب مواقف ج 8 ص 619 چاپ استانبول ، ص 806 طبع هندوستان ، ص 376 طبع مصر باز از این آدرس من سه چاپ یادداشت کردم ایشان هم همینطور تعبیر دارد بر اینکه پیغمبر اکرم فرمودند :
جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه
خدا لعنت کند کسانی را که از سپا ه اسامه تخلف میکنند .
جناب جوهری باز از دیگر بزرگان اهل سنت هست در کتاب السقیفه با سندی که در آنجا نقل میکند این قضیه را مفصل آورده و به اینکه عدهای
فتثاقل لاسامه وتثاقل الجیش بتثاقله
تا آنجایی که نبی مکرم بارها فرمود هر چه سریعتر لشکر اسامه و سپاه اسامه حرکت کند بعد فرمود:
انفذوا جیش اسامه
هر چه سریعتر مقدمات حرکت سپاه اسامه را مجهز کنید و آماده کنید
لعن الله من تخلف عنه
خدای عالم لعنت کند آن کسانی را که از جیش اسامه تخلف میکنند
و اینکه ابوبکر و عمر هم در سپاه اسامه بوده اند چیزیست اشکار؛ ابن حجر عسقلانی در شرحش بر صحیح بخاری که از مهمترین و بهترین و معتبرترین شرح بر صحیح بخاری هست صراحت دارد بر اینکه تجهیز اسامه روز شنبه قبل از رحلت پیغمبر اکرم به دو روز بود .
آن افرادی که در سپاه اسامه بودند شخصیتهای بزرگ مهاجرین و انصار بودند ؛شخصیتهای مثل ابو بکر عمر ابو عبیده جراح و سعد و سعید و قتاده و همه بودند وقتی از اینها در رابطه با فرماندهی اسامه اشکالتراشی کردند با اینکه پیغمبر بیماریش شدت گرفت فرمان داد هر چه سریعتر سپاه اسامه را مجهز کنید و آماده حرکت باشد
ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری ج 8 ص 124 بابی دارد به نام باب بعث اسامه بن زید
آقای صالحی دمشقی که از شخصیتهای برجسته پرآوازه اهل سنت هست در کتاب سبل الهدی والرشاد ج 6 ص 248 باز ایشان میگوید محمد بن عمر و ابن سعد آوردهاند که
انّ ابا بکر کان ممن امره رسول الله بالخروج مع اسامه
آقای ابا بکر از کسانی است که پیغمبر اکرم دستور داد به ابو بکر که با سپاه اسامه حرکت کند .
حتی آقای حلبی در سیرهاش که یک سیره معتبر در نزد اهل سنت هست که میگوید
حتى بعد أن ولی الخلافة إذا رأى أسامة رضی الله تعالى عنه قال السلام علیک أیها الأمیر فیقول اسامة غفر الله لک یا أمیر المؤمنین تقول لی هذا فیقول لا أزال أدعک ما عشت الأمیر مات رسول الله صلى الله علیه وسلم وأنت علی أمیر
جناب عمر حتی به خلافت هم رسیده بود وقتی اسامه را میدید میگفت سلام بر تو ای فرمانده و امیر من و اسامه میگفت غفر الله لک چنین و چنان تا آخر قضیه که باز عمر میگفت پیغمبر از دنیا رفت تو بر من امیر بودی .
این را هم آقایان میتوانند سیره حلبی ج 3 ص 209 سیره نبوی زینی دهلان که در حاشیه سیره حلبی چاپ شده ج 2 ص 341 ملاحظه کنند.
8- شیعیان همه اهل بیت را که در قرن اوّل بودهاند کافر قرار میدهند!! زیرا در روایتها و منابع مورد اعتمادشان آمده است که بعد از پیامبر ص همه مردم مرتد شدند، به جز سه نفر:سلمان و ابوذر و مقداد، و بعضی میگویند فقط هفت بر اسلام باقی ماندند، اما از این هفت نفر هیچ کس از اهل بیت نیست. پس شیعه همه را مرتد و کافر قرار دادهاند.
جواب سوال 8:در جواب میگویم : کافر یعنی کسی که با وجود حکم قطعی خدا با آن مخالفت میکند همچون غدیر خم و منظور اهل بیت نیست چون دستور خدا در مورد ایشان نازل شده
خیر انها گمراه نشدند و پیامبر برای گمراه نشدن ملاکهایی قرار داد . و مهمترین ملاک هم حدیث ثقلین و یا سفینه نوح میباشد. حدیث ثقلین :
ای مردم به راستی که من چیزی را در میان شما به یادگار میگذارم که اگر آن را برگرفتید هرگز گمراه نخواهید شد :کتاب خدا و خاندانم،اهل بیت
سید هاشم بحرانی در کتاب غایه المرام آن را از محدثان اهل سنت با 39 طریق و از شیعه به 82 طریق نقل میکند.
مسلم در صحیحش و نسایی و ترمذی و ابن ماجه و ابوداود در سننشان ای حدیث را نقل کرده اند.
9- در زمان خلافت ابوبکر علی در جنگ با مرتدین مشارکت نمود و کنیزی از افراد اسیر شدة بنی حنیفه بهره او شد که بعدها علی از او صاحب فرزندی به نام محمد بن الحنفیه گردید، از این چنین بر میآید که از دیدگاه علی خلافت ابوبکر درست بوده است، و اگر درست نمیبود علی مشارکت با او را در این امر نمیپسندید.
جواب سوال 9: این نیز یک دروغ دیگر .امام علی اصلا غاصبان خلافت را قبول نداشتند واگر با انها همکاری میکرند برای حفظ اسلام ومسلمین از گمره نشدن بیشتر بود.مثلا امام علی میفرمایید:
کسانی که در رکاب فاتحان و فرماندهان به جنگ میروند، با اینکه این فرماندهان و فاتحان به حکم خدا ایمان ندارند و دستور خدا را در غنائم جنگی اجرا نمیکند، اینها اگر در جهاد کشته شوند، همانند مردن در زمان جاهلیت مردهاند و حاضرین در این فتوحات که بدون اذن امام بوده، به دشمنان ما در این زمینه کمک کردهاند و حقوق مسلم ما را حبس کردهاند.
علل الشرایع، ص464 - خصال شیخ صدوق، ص625 - وسائل الشیعه، ج15، ص49، حدیث19961
و اما در مورد مادر محمد حنیفه یا همسر امام حسین: حضرت علی همانگونکه میدانید بسیاری از کژیهای مربوط به خلفا را اصلاح میکرد.و این گفته عمر که همیشه میگفت ، اگر علی نمیبود من هلاک میشدم هم موید همین حرف است.مثلا عمر در زمان فتح ایران شهربانو دختر یزدگر سوم را که به اسارت گرفته بود میخواست به عنوان کنیز بفروشد.امام علی شدیدا به او انتقاد کرده و گفت او خود صاحب کنیزان بوده است و ... بالاخره عمر منصرف شد و امام علی نیز با رضایت خود شهربانو او را برای امام حسین خواستگاری کرد.
[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:6 صبح ] [ جلال ]